۱۷ مطلب در آبان ۱۳۹۶ ثبت شده است

داستان های مهدوی( شماره 10 )

داستانهای مهدوی (10): موعود امم

شب، شب معراج آخرین فرستاده خدا بود.رسول مهربانی در اوج آسمان ها

سیزده نور پاک را دیده بود. آن ها اهل بیت خودش بودند. نور آخرین، به پا خاسته بود،

و مثل ستاره ای درخشان جلوه نمایی می کرد.

خاتم پیامبران از خدای خویش شنید که فرمود:

۰ نظر
آسمان مهدوی

داستان های مهدوی( شماره 9)

داستانهای مهدوی (9): آوای گریستن

 پرسیده بود:

نوزادها، چرا بی دلیل گاهی می خندند و بی درد، گاهی گریه می کنند؟!
امام صادق علیه السلام به مفضل فرمود:
«نوزادی نیست مگر اینکه امام زمان خودش را می بیند و با او نجوی می کند.
گریه های نوزاد برای غیبت امام است و خنده هایش برای آمدن امام به سمت او.
اما زمانی که نوزاد زبان باز می کند، در این رحمت بر او بسته می شود و بر دلش مُهر فراموشی می خورد.»(بحارالانوار، ج 25،ص382)

۰ نظر
آسمان مهدوی

داستان های مهدوی( شماره 8 )

داستان مهدوی (8): آوای ظهور

 
  باورش، برای ما دشوار است. اینکه روزی، روزگاری اعلام کنند:
هر که محتاج مال دنیاست، برخیزد. اینکه از میان جمع، فقط یک نفر برخیزد.
بعد، دامنش را پر از طلا و نقره کنند. بعد همان یک نفر هم پشیمان شود.
همان یک نفر هم آرزو کند که ای کاش سینه ی گشاده می خواست. ای کاش حریص ترین مردم نبود.
بعد، بخواهد که طلاها و نقره ها را پس بدهد. ولی از او قبول نکنند.
باور قسمت آخرش ولی برای ما دشوار نیست.

۰ نظر
آسمان مهدوی

داستان های مهدوی ( شماره 7 )

داستان اول:

مادرِ پدر، آمده بود زیارت پدر. دید چشم های پدر بارانی است، گونه ها و محاسنش خیس.
علت گریه را پرسید؛
 
رسول خدا فرمود:
«جبرئیل خبر آورد که امت من، حسین مرا می کشند.»

۰ نظر
آسمان مهدوی

داستانهای مهدوی(شماره 6)

داستانهای مهدوی (6): آوای دعا

امام صادق علیه السلام  به مُیَسِّر فرمود:

«اى میسر دعا کن و مگو که کار گذشته است و آنچه مقدر شده همان شود (و دعا اثرى ندارد)،

۰ نظر
آسمان مهدوی