منتظر فرج باشید و از رحمت خدا ناامید نشوید، به درستى که بهترین عمل نزد خداوند عزوجل انتظار فرج است . . .

در روایات اسلامى فضیلت و ثواب بسیارى براى منتظران آن امام منتظر(عج) بیان شده است.

ما در اینجا به چند نمونه اکتفا مى کنیم:

 1-  جعفر بن ابى دلف مى گوید: شنیدم حضرت امام رضا (علیه السلام) مى فرمود: (همانا امام بعد از من پسرم على است، امر او امر من، گفته اش گفته من و اطاعتش اطاعت از من است و امام بعد از او، پسرش حسن است، امر او امر پدرش، و گفته او گفته پدرش و اطاعت او اطاعت از پدرش مى باشد). سپس ساکت شد. عرض کردم: اى فرزند رسول خدا! امام بعد از حسن(علیه السلام) کیست؟ پس آن حضرت به شدت گریست، سپس فرمود: (البته بعد از حسن پسرش آن که قائم به حق و مورد انتظار است، مى باشد).

گفتم: اى فرزند رسول خدا چرا (قائم) نامیده شده است؟ فرمود: (چون که او به خیزد، پس از آن که یادش مرده باشد و بیشتر معتقدان به امامتش برگشته باشند). گفتم: چرا (منتظر) نامیده شده است؟ فرمود: (زیرا او را غیبتى است که روزهاى بسیار و مدتى طولانى دارد، پس مخلصان منتظر خروجش باشند و اهل تردید انکارش کنند، و جاهلان یاد او را به استهزا گیرند، و وقت گذاران در آن دروغگو شوند، و عجله کنندگان در آن هلاک گردند، و تسلیم شوندگان در آن نجات یابند). (1)

2- کسى از امام صادق(علیه السلام) پرسید: چه مى گویید درباره شخصى که داراى ولایت پیشوایان است و انتظار ظهور حضرت حق را مى کشد و در این حال از دنیا مى رود؟

امام(علیه السلام) در پاسخ فرمود: (او همانند کسى است که با رهبر این انقلاب در خیمه او (ستاد ارتش او) بوده باشد - سپس اندکى سکوت کرد - و فرمود: مانند کسى است که با پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در مبارزاتش همراه بوده است). (2)

3- فیض بن مختار از امام صادق(علیه السلام) روایت کند که فرمود: (هر کس از شما بمیرد، درحالى که منتظر این امر (ظهور مهدى) باشد، همانند کسى است که با حضرت قائم(علیه السلام) در خیمه اش بوده باشد). سپس چند لحظه اى درنگ کرده و آنگاه فرمود: (نه، بلکه مانند کسى است که در خدمت آن حضرت شمشیر بزند). سپس فرمود: (نه به خدا، همچون کسى است که در رکاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شهید شده باشد). (3)

4- امیرالمۆمنین(علیه السلام) فرمود: (منتظر فرج باشید و از رحمت خدا ناامید نشوید، به درستى که بهترین عمل نزد خداوند عزوجل انتظار فرج است). (4)

 

پی نوشت ها:

(1) کمال الدین وتمام النعمه، شیخ صدوق، ص 378.

(2) اثبات الهداه، شیخ حر عاملى،ج 7، ص 40.

(3) بحار الانوار، علامه مجلسى، ج 52، ص 126.

(4) همان ماخذ، ص 123.